سامسام، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره

زیباترین سام دنیا

شوک بزرگ

1394/2/5 9:18
نویسنده : عزیزان سام
113 بازدید
اشتراک گذاری

همینجوری که عید شروع شده بودو داشتیم به خیال خودمون خوش میگذروندیم پنجم عید تصمیم گرفتیم بریم شمال.غروب وسایل جمع کردیم خاله ام خونه ما بود،من پیشنهاد مامانو گوش کردم اول رفتیم پل طبیعتو دیدیم بعد از اونجا رفتیم خونه بابا علی

فردا صبح که ششم عید بود کلا وقت گذاشتیم واسه خرید ی سری از لباسایی که لازم بود ولی به خاطر کمبود وقت بابا شب عید انجام نشده بودن

تا غروب طی دو مرحله خرید اومدیم خونه و شبو دورهم بودیم

در حال برنامه ریزی حرکت به سمت شمال بودیم، صحبتای آخر در مورد ساعت حرکت و قرار گذاشتن با مرتضی عمه سر سفره شام تموم که شد ،بابا علی از من پرسید کی بود زنگ زد منم با ی توضیح مختصر جریانو گفتم

شروع به غذا خوردن که کردیم اون اتفاق تلخ افتاد (ایست قلبی بابا علی)

پسرم اون اتفاق خیلی سریع افتاد،اصلا دوست ندارم دیگه مرورش کنم

بابا علی با سر افتاد تو سفره،قبل از اینکه بخوره زمین گرفتمش بلندش کردم از پشت خوابوندمش دیدم بیهوشه

غذای داخل دهنشو خالی کردم،چند بار تنفس دادم یکم رنگش باز شد ولی فایده نداشت

داش از پیشمون میرفت ،هر چی بیشتر تلاش میکردم کمتر نتیجه میگرفتم همسایه ها با اورژانس تماس گرفته بودن ،ما تمام تلاش خودمونو کردیم

همونجوری که همه با خبر بودن بابا علی واسه رفتن خیلی عجله داشت

اورژانس رسید طی 30 دقیقه تلاش مستمر اونام به نتیجه نرسیدن و تمام

خیلی سخت بود بابایی خیلی سخت،تا حالا اینقدر از نزدیک لمسش نکرده بودم،از خدا میخوام که دیگه واسه هیچکدوم از عزیزانم اتفاق نیوفته

خدا روحشو شاد و قرین رحت کنه

پسندها (1)

نظرات (1)

عباس
25 دی 94 16:09
خدا بیامرزتش